㋡خاطره دوم㋡

فونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا ساز 

  

 

............... ســـــــــــــــــــــــلامـــــــــــــــــــــــــــــــــ خوشگلای مــــــن 

 

 

 ........خوبین؟!خوشین؟!سلامتین؟چه خبرا؟  

  

 ...... من خوبم ! تا وقتی شما خوشگلا خوب باشین و کنارم باشین..عالیم

 

.......امروز می خوام هفته دوم مسافرتم رو شرح بدم براتون 

 

.....جونم براتون بگه که،میخوام راجع به عروسی و مخلفاتش بنویسم 

 

 انشاالله که عروسی و جشن و دوس دارین دیگه؟؟؟؟   

 

.......اگه جوابتون مثبته.......زود بپرین و خاطره ام رو دنبال کنین 


 

.......................................؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!! 

 

اااااااااااااااااااااااااااااممممممممممممممممممممممم!!  

 

اهـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا......!یادم امـــــــــد تا کجا وگفتم! 

تا اونجایی که رفتیم خونه عمه و کلی خوش وگذشت! 

 

روز عروسی ، شنبه ساعت ۸:۳۰ صبح ،خونه عمه 

 

مامان:پاشو دیگه مامان جان!دیر میشه ها!پاشو..... 

 

من:باشه بابا مامان جون،چقد میگی؟!الان پا میشم دیگه!بعدشم حالاکو تا شب! 

کلی وقت داریم مثنکه هاااااااااااااا........ببینم ساعت چنده مگه؟! 

 

مامان:چش بهم بزنی شب شده......پاشو بابا!کلی کار داریم و هنوز هیچ کاری 

نکردیم!بلند شو دیگه...اههههههههه! 

 

من:اخه یه حموم رفتنم کاری داره؟!هی میگی پاشو!حموم من نیم ساعته.... 

مال شما خانوما کلی وقت میبره!فوقش مال شما یه ساعت طول بکشه.......... 

بقیه روز که بی کاریم.....بذار الان بخوابیم دیگه! 

 

مامان:باز شروع کردی صبه اول صبی!امروز اصن حوصله ندارما! 

مثنکه یادت رفته قراره بریم عروسی؟؟؟بابا جان باید به خودمون و موهامون 

خوب برسیم.....باید بریم ارایشگاه! 

 

من که با شنیدن این کلمه اخر مثل فشنگ از جام پریدم:چییییییییی؟؟ارایشگاه؟ 

ارایشگاه دیگه واسه چی؟! 

 

مامان:واااااااااااااا.......معلومه چی میگی؟؟نکنه می خوای همین جوری 

مث مونگولا و ژولیده پولیده بری جلو مهمونا!واا خاک به سرم!!ببین چی میگه؟! 

 

من:ای بابا!چقد شلوغش میکنی؟! 

عجب گیری افتادیماااااااااا..............اصن ما نخوایم بریم عروسی کیو 

باید ببینیم؟هان؟اصن اگه به خاطر عروسی داییم نبود ،نمیومدم مسافرت! 

والا به خدا!الان دلم واسه اتاقم و تختم یه ذره شده! 

کاش میتونستیم همین الان برگردیم....!

 

 

مامان:اره؟!با این یکی موافقم! 

منم دلم میخواد برگردیم!ولی کاریش نمیشه کرد!هر چی نباشه 

ما فامیل درجه یکیم.........خواهر دوماد بودنم دردسرهااااااااااا 

 

من:اره هااااااااااااا؟!درجه یک!چرا تا حالا بهش فک نکرده بودم؟! 

راس میگیاااااااا......خیلی کیف داره......همه بهت احترام میذارن.... 

ما رو با انگشت نشون میدن  و میگن نگا کنین.....این خواهر شوهر.... 

همون مارموزه اونم دختر موزمارشه.....وای چه حالی میده... ! 

 

مامان:وااااااااااا...این چرت و پرتا چیه میگی؟! 

 

من:چرت و پرت نیس که!همینا رو میگن دیگه!از قدیم همین جوری 

بوده!شما که همش از قدیم ندیما حرف میزنین که باید بهتر از من این 

چیزا رو بدونین!cuckoo.gif : 29 par 18 pixels.

 

 

مامان:ای از دست این قدیمیا و حرفای صدتا یه غازشون! yapyapyapf.gif : 31 par 20 pixels.

هی گفتن خواهر شوهر اله....خواهر شوهر بِله......! 

این عروس بهتر از من خواهر شوهر گیرش نمیومد! Red Hair

(الان مامان داره جلو اینه خودشو ورانداز میکنه و هی میگه:واااای چقد خوشگلم..) 

 

من:خیله خب مامان جون!بسه دیگه!میشه اینقد الکی از خودت تعریف نکنی؟! 

اگه این جوریه....من از شما هم خوشگل تر و ملوس ترم!(این جمله اخرو با 

یه عشوه خرکی سر و گردنم گفتم) Hippie

 

مامان:پاشو ببینم دختره زشت بدقیافه.......کی گفته تو خوشگلی؟! 

 

من:خود خود جناب عالیم!ماماااااااااان....باز خشونت...اره؟!اره؟!اره؟! 

 

بابا(در حالیکه خیلی اروم در اتاق رو باز میکرد میومد تو):هیسسسسس! 

چه خبرتونه؟!مثنکه اون بیرون خوابناااا! 

 

من:همش تقصیر این مامانه س!هی میگه من خوشگلم ..من خوشگلم!!! 

 

بابا:بهه!کجای کارین؟!من از همه تون خوشگل ترم!تازه خوش تیپ ترم 

هستم! 

 

(من و مامان زدیم زیره خنده) 

بابا:چیه؟!ایتا همش از حسودیه که میخندین!وگرنه من به این خوشگلی! 

الهی قربونم برن....الهی قربونم برن....که هیچ کسی مثل من نیست! 

(اینجا بود که فهمیدم اعتماد به نفسم به کیا رفته..!) 

 

خب صبح اون روز تند تند کارامون رو کردیم و بعدش  

دختر عمه بزرگم که خیلی ماهه برام موهامو درس کرد! 

جدا که موهام عالی شده بود!خیلی خوشگل شده بودم! 

هه هه هه هه هه هه هه!(نخند!مگه جک میگم میخندی؟! 

چیه خوشگل تو عمرت ندیدی) Hippie

 

بعد از ظهر بود که همگی رفتیم خونه دایی بزرگم....تا همگی 

از اونجا بریم محضر....وقتی رفتیم اونجا من و دختر خالمو  

مامانمو خاله م رفتیم ارایشگاه!بماند که به خاطر وسواس  

زیاد دوباره دادم موهامو درس کنن که وزش بخوابه که بدتر 

گند خورد تو موهام!اینقدر افتضاح شد که نگو! Hairdo

 

یارو بلد نبود مو درس کنه!رئیس ارایشگاهم با اون استخدام 

کردنش...زنیکه خیاطو اورده ارایشگری کنه!!!! 

گفتم بهش یه کاری کن فقط وزش بخوابه ولی انگار یاسین 

تو گوش خر میخوندی....! 

 

خلاصه با کلی حرص و جوش خوردن منو دنگ و فنگ و بریز و 

بپاش(نبودین خونه داییم چه جوری شده بود....بازار شام.... 

اخه ۱۴ نفر داشتن اماده میشدن واسه عروسی) 

 

بالاخره با کلی بدو بدو رسیدیم محضر....عقد ساعت ۲۰ بود 

ولی عقد یه نفر دیگه هم بود واسه همین نیم ساعت معطل 

شدیم تا نوبت ما بشه!حالا از اون طرفم رستوران ساعت 

۲۲ غذا رو سرو میکرد! شکلکــــ هـ ـاے آینـــ ـ ـــــاز

 

القصه.....تقریبا ساعت ۲۱:۳۰ کارمون تموم شد! 

البته با کلی ناز و ادا عروس خانوم که رفت گل بچینه و  

گلاب بیاره و کلی جای مختلف رفتن که معلوم نیس کجاها رفته

بوده بالاخره بله رو گفتو خلاصمون کرد! 

 

دیگه همون اتفاقاتی که تو سر سفره عقدی رخ میده دیگه! 

کادو دادن ها و عکس گرفتنا و گریه کردنای خانواده ها همانا 

کلی اتش سوزوندن من و دخترخاله امو حرص بقیه و دراوردن 

همانا! 

 

فک کنم زیادی ور زدم! 

دستم درد گرفت از بس تایپ کردم! 

بقیه اش باشه واسه بعد! 

ببخشید که یهویی تمومیدمش! 

اخه مردم از بس به مخم فشار اوردم یادم بیاد! 

تا همینجا هم خیلی زیاد مخم درد گرفت! 

 


 

دوشیزه نوشت ۱:اگه این دفعه هم به سوالم جواب ندین دیگه سوال نمینویسم! 

باهاتون قهر میکنم! 

 

ســـــــــــــــــــــــوال:چی کار کنم که راحت تر بتونم به همه خبر بدم اپ کردم؟ 

(سریعترین راه حل رو پیشنهاد بدید لفطا.....

 

دوشیزه نوشت ۲:ای کسی که این اپ رو خوندی....اگه کمتر از ۲ تا نظر 

بدی دیگه رنگ منو تو کامنت دونی ات نمیبینی!(خودمونیم اعصاب ندارماااا

 

دوشیزه نوشت ۳:هشدارمو جدی بگیرین راجع به نکته بالایی و گرنه اعمال 

قانون میشه(ینی قانون اجرا میشه)! شکلکــــ هـ ـاے آینـــ ـ ـــــاز

 

تا بعد فهلا......بای بای! 

نــــظر دادن نشــــانه شــــخـــصیـت شـــــماســــت!!!

نظرات 124 + ارسال نظر
ساتی 1390/06/19 ساعت 10:25 http://manoto1371-sw

شلام قربونت برم با این خاطراتت

سلامممممممممممم جیگر
خدا نکنه عزیزم
مرســــــــــــــــــی گل نازم
بوووووووووس

وای چقدر اینجاها قشنگ شده
شاد و خوشگل شده
به به می بینم که خاطره ی جدید هم گذاشتی
بذ برم بخونم بعد می یام

چشاتون قشنگ میبینن خانوم گل
بلـــــــــــــه...دیدم تقاضا زیاده،گفتم یه اپ بکنم بلکه خدا رو خوش بیاد
باشـــــــــــــه اجی جووووووووووووووووووووووووووونم

وای چقدر جیگر بود خاطره ت
وای چقدر شیطنت و بازیگوشی
حسابی خوش گذروندین ها ، کلک خو جای ما رو هم خالی می کردی خو
خوشحالم که بهتون خوش گذشته و حسابی حال و صفا کردین
اوه اوه چه تهدید جدیی !
منو اعمال قانون نکن پلیز ، من بی گناهم گویا
رها جانم شاد باشی همیشه ، قدر پدر و مادر خوبتو خیلی بدون و همچنین قدر خانواده ی مهربونتو بدون که همه گی بسان فرشته هستند

وآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآی مرسی عزیزم
شرمنده ام نکن اجی
اخه شیطونی خیلی حال میده....مخصوصا اگه با بدجنسی همراه باشه....اما من جنسم خوبه خوبه....بد نیست....خیالت تخت خواب
شما جای خود دارین....اتفاقا جاتون خیلی خیلی خالی بود
اما حالا به جاهای بدشم میرسیم....نگران نباش
ممنون گلم
اره میدونم....شما پاکی مثله بارون....مثله فرشته ها
مرسی عزیز دلم ممنونم ازت......واقعا تشکر
باباجان اینقد تعریف نکن.....از خجالت آب شدم پشت نت
بوووووووسسسسسسسسسسسسس
خیلی دوست دارمممممممممممم بارانی

راستی در مورد سوالت هم باید بگم :
راستش نمی دونم ولی غصه نخور حالا !
قبلا ها که زیادی توی نت بودم هر از گاهی پیام برام می یومد که سیستم رایگان اطلاع رسانی ! فکر می کنم ینی اونجا ثبت نام می کنی بعد اونجا به طور خودکار هر وقت آپ کنی خبر می ده ! ( به حق چیزای ندیده ولی فکر می کنم همین بود خو )
یا اینم که اگه کسی از دوستانت از سیستم تو هستن بهشون بگو که اسم وبتو توی بخش وبلاگ دوستان وارد کنن تا هر وقت آپ می کنی ببینن منم که خودم مزاحم همیشگی وبتون هستم خو
و راهکار دیگه اینه که از اول لینکات پاشی یکی یکی بیای و فقط یه خبر کوچولو بدی که : آپ کردم !
ببین من جواب سوالتو دادما

اره عزیز.....این پیغام ها رو میدونم.....اما به درد نمیخوره....همشون یه دردو مرضی دارن
نکته دومت هم فقط مال بلاگ اسکای امکان پذیره....در صورتی که بیشتر لینک های من مال بلاگفاست
خواهش میکنم عزیزم.....این حرفا چیه.....شما مراحمی.....شما تاج سری گلم
دقیقا هم من همین کارو کردم(منم چه حوصله ای دارم که این کارو کردم ولی انجامش دادم)
ممنون خانومی.....خیلی گلی باران جوووووووووووونم
دستت درد نکنه عزیزم.....بووووووووووووووووووووس

هه منم می گفتم که نه من خیلی آرومم واقعا هم بودم شایعه در آورده بودن برا ما
فقط نمی دونم چرا اون موقع ها هر آتیشی که می سوخت از چشم من می دیدن
بابا به جون خودم من بی گناهم خو
(همیشه پای یک قطره باران در میان است)
ولی خداییش آتیش پاره ای بودیم برا خودمون ها ! هیس یواش که کسی نفهمه !
هی جوونی کجایی که یادت قیقاژ

اره باباجان.....منم خیلی ارومم.....اینقده ارومم که نگو و نپرس
همیشه همین جوری بوده....هر چی میشه میاندازن تقصیر یه ادم اروم مثل خودمو و خودت
واقعا راس گفتی.....جووووونی کجایی که دیگه پیر شدیم مادر
این حرفا رو نزن....حالا فک میکنن تو چقد پیری که این حرفو میزنی....شما که سنی نداری مادر جون

دیدی من وبلاگ شوما رو گیر آوردم هی نظر پشت نظر !
اوی چیه خب ؟! وبلاگ دوستمه ها !
کنگر خوردیم لنگر ول دادیم

اختیار دارین خانوم
دل ما رو شاد میکنین
شما تاج سری.....وب خودتونه.....خونه خودتونه....هر وقت خواستین قدمتون روی جف چشام.....اصلن ما کی باشیم در حضور اساتید مجربی چون شما بخوایم وب بزنیمو اپ کنیم

نفرمایید عزیزم ، شما که تاج سری
عزیز دل مایی ، شما وب نزنی پس کس وب بزنه ؟
می گم جالبه که فقط خودمو می بینی و فقط خودتو می بینم ها بیا یه دوتا شپسی کولا برا هم باز کنیم خو ولی الحق که واقعا گلی و دوست داشتنی
شپسی کولا که سهله کارخونه ی نوشابه سازی رو برات منفجر می کنم

نه اختیار دارین خانوم
شما استادی عزیزمی....ما شاگردا سال ها طول میکشه به پای شما برسیم
پس کیو باید ببینمشما نباشی میخوام دنیا نباشه
اره موافقم....من پپسی کولا خیلی میدوستمتو هم همین طور خانومی....بابا بخدا از خجالت محو شدم
خیلی خانوم و نازی بارن جوووووووووووووووونم.....تازه دوست داشتنی و مهربونم هستی.....نمونه کامل یه فرشته
میم ، مرامتو خانومی

flower26 1390/06/19 ساعت 13:09 http://www.flower26.blogfa.com

سهـــــــــلام..چه باحـــــــال بووود
ممممرسی ک خبرم کــــــــردی گلــــــــــــــــــم
خیلی خاطــــــــراتت گشنـــــــــــــــــگ بوووود
نمیدونم منم همین مشکلو اون موقع ها ک آپ میکردم داشتم
بوووووووووووووووووووووس

سلامممممممممممممم عزیز دلم
خواهـــــــــــش میشه....وظیفه ست هانی
ممنون عزیز....نظر لطفتونه....ولی واقعیت داره
واقعا کار مشقت باریه این اطلاع دادن برای اپ
بعضی وقتا اشکم درمیاد

flower26 1390/06/19 ساعت 13:13 http://www.flower26.blogfa.com


بووووووووس

بوسسسسسسسسسسسسسسسسس
دوست دارم عزیز جوووووووووون

لی لی یانا 1390/06/19 ساعت 13:13

سلام
من که جواب سوال قبیلیتو دادم
ولی جواب این سوالت رو نمی دونم ولگرنه میدادم

سلام گل نازم
اره جیگر....بابت جوابتم ممنونم هانی....حالا شراااااا ناراهن میشی گلی ژوووووووونم
اکشال نداره عزیز دلم
ممنون که اومدی

لی لی یانا 1390/06/19 ساعت 13:14

خاطرات قشنگی بود خصوصا قسمت اعتماد به نفسش

مرســــــــــــــــــــــــــــــــــی.....اره اعتماد به نفس خیلی مهمه...مگه نه؟!

سارا 1390/06/19 ساعت 13:23 http://kimia-s-f.blogfa.com/

سلام به بهترین آبجی دنیا خوبی گلم خونوم خاطرات عروسی داییت رو خوشبخت بشن ایشائلله یه روزی خودت هم عروس بشی ناز خانمی درضمن چرا عصبی میشی ما که نظر میذاریم خونسرد باش درضمن نمیدونم چه پیشنهادی بهت بدم ولی خوب خبر دادن به دوستان برای آپ کردن سخته منم همیشه گاهی به بعضی از دوستانم خبر میدم از طریق کامن گذاشتن معمولی ولی اگه سیستمی تو بلاگ فا باشه کارمون راحتتتر میشه

سلامممممممممممممممممممم به خوش قلب ترین ابجی دنیا
ممنون عزیز دلمایشاالله گلم
وآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآ.....خدا نکنه ابجی....بلا به دورخدا اون روز رو نیاره من عروس بشم
شما که همیشه میای و نظر میذاری....منظورم کسایی بود که نمیومدن خانومی
واقعا خیلی کار سخت و وقت گیریه.....ولی چاره ای نیس گویا
اره راس میگی....اما سیستم من فرق فوکوله....مال من بلاگ اسکایه...هه هه هه هه
ممنونم اومدی ابجی گلم.....بووووووسسسسسس

سلام
چوطوری؟
برای خبر دادن همون کامنت گذاشتن از همش بهتره

سلامممممممممممممممم خانوم جووووونم
من خوبم....شما چه طوری؟
اره....ولی خیلی سخته
ممنون که اومدی چیگر
بوسسسسسسسسسسسسسسسسس

دلم برای عروسی تنگ شده
اینقدر مامانت و اذیت نکن

الهــــــــــــــــــــــــــی عزیزم
ایشاالله زودتر بری عروسی
من چی کارش کردم مگه؟!
تازه خیلیم دوسش دارم که نگووووووووووووووووو
ولی خیلی کیف میده حرص درآری

سارا 1390/06/19 ساعت 17:45 http://kimia-s-f.blogfa.com/

رهاجان نظراتوم تایید نمینی دلم بدجور گرفته خوش بحالت خانمی کاش همسن تو بودم دیگه پیر شدم وتنهایی حسرت به دل موندم ۲۶ سالمه ولی هنوز همودمی ندارم میدونی چی میگم بدشانسم خیلیم

وآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآ ابجی جوووووووووووونم این حرفا چیه؟؟؟برای چی نباید تایید کنم؟!
گذشته دیگه گذشته....باید به ایندت فک کنی عزیزم....اگه بخوای هی غبطه بخوری بخاطر گدشته ات فایده نداره....به جز اینکه بیشتر ناراحتت میکنه چیزی دیگه ای نداره.....من نمیدونم چرا از تنهایی گله میکنی...شاید تنهایی بخشی از زندگی ات باشه....ولی بدون روزی بالاخره این همه غم و تنهایی ات تموم میشه....اونوقته که یاد این موقع ها میوفتی و میخندی....چراااااااااااااا این حرفو میزنی خانومی....هیچی بد شانس نیس...به قول معروف باید یه جور دیگه به زندگی ات نگاه کنی.....اگه همش به این فک کنی که بدشانسی یا خیلی تنهایی یا اینکه همش بگی تنهایی و خدایا من چرا اینقد بدشانسم و از این حرفا ،بدتره....نباید بهشون فک کنی....باید به خودت بگی اینم میگذره....اگه به این باور برسی مطمئن باش همه چیز درس میشه و شاد میشی.....اونوقت دیگه غمی رو حس نمیکنی....حالا نمیدونم اینایی رو که گفتم رو قبول داری یا نه.....اما یه چیزو هرگز فراموش نکن و باورش کن.....اونم قدرت و حکمت خداست....به خودش توکل کن....این بهترین راه برای خلاصی از تنهایی و غمه....اینا همش یه امتحانه.....صبور باش تا بتونی موفق بشی......خدا هم کمکت میکنه من ایمان دارم.....
حالا هم دیگه کمتر زانوی غم بغل بگیربرو و شاد باش اجی جووووووووووووووونم
بوووووووووووووووووووسسسسسسسسسسسسسسس
دوست دارم عزیزم

قرطی خانوم 1390/06/19 ساعت 18:31 http://null

اخیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی!
یاد عروس عموم افتادم!
چه خوشی گذش به ما!!!!!!!!

کلی کیف کدم!خوندمش!
انقد شیطونی بازی دوس دارم رها جون!!!!
ایشالا همیشه شیطونی باشه!
راسی ایشالا عروسی خودت بیایم یه قری بدیم تخلیه شیم!
دعوتمون میکنی دیگه ایشالا!
هان؟

منم خیلی دوس دارمممممممممممممممواقعا حال میده بهم
ایشـــــــــاالله
واااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا بلا به دورایشاالله عروسی خودت بری قر بدی
اگه خدا ازم قهرش بگیره و این بلا رو سرم بیاره(ینی بخوام عروسی کنم) حتما دعوتت میکنم
چــــــــــــــــــــــــــــــی؟؟؟
ممنون سر زدی هانی

سلام نیدونستم اول شدم هه هه هه

علیک سلام خانوم
اره جیگرم اول شدی

حدیث 1390/06/19 ساعت 23:36 http://hadiseshgh.blogfa.com

سلام رها جیجیر .

چطوری خواهر ؟

به به بالاخره اپ نمودین. صد باریک الله

ایول بابا میگم تو چه حوصله ای داریا نه نه البته مامانت چه حوصله ای داره اخه من اگه همچین دختری داشتم که اینقد باهام کلنجار میرفت زبونشو از تو دهنش بیرون میکشیدم ( هو ا هواا هواا. ترسناک میشویم)
وای خدا جون از خودم میترسم

هه هه هه

سلامممممممممممممممممممممممممممم بر حدیث جوووووووووووووووووووووووونی خودم
چه طوری خانوم؟پارسال دوست امسال نه بابا!!
چه عجب از این ورا....بالاخره ما شما رو رویت کردیم
خواهش میکنم...ممنونماخه دیدم تقاضا زیاده گفتم دیگه بیشتر از این ناز نکنم و اپ کنم
اره مامانمم بعضی وقتا همینو میگهولی حریف من نمیشه
وووووووووووووووووووییییییییییییییییییییی نگو این جوریمنم ازت میتسماااااااااااااااااااااااااااااااااااا
جیگرت و خانومی

حدیث 1390/06/19 ساعت 23:44 http://hadiseshgh.blogfa.com

:] وووووووووووووووووووو عروسی

منم عروسی

رقص دلم تنگولیده . اخه یه مدت گذاشتیم کنار سنگین رنگین بگردیم یهو واسه ایشالله مجلس خودمون ایشالله اینجوری بشن

چند راهی وجود داره :
میتونی تعداد لینکاتو از اینقد به یکی یا نهایتن دوتا کاش بدی که سریعترعملی بشه

میتونی شمارهاشونو بگیری و یه اس رو به همشون ارسال کنی

میتونی یه منشی واسه خودت استخدام کنی و بهش بگی که همه رو باخبر کنه

هه هه هه هه

واقــــــــــــــعا
خب همین جوری تو خونه اهنگ بذار قر بده
این جوری تخلیه میشی و غمباد نمیگیری
راه حل اولت بد نیست.....ولی من میخوام تعداد کامنتام زیاد باشه خو
راه حل دومت.....واااااااااااااااااااااااااااایییییییییییییییی هیچی دیگه.....کلی مانی باید پیاده بشم
راه حل سومت.....خوبه.....ولی کو یه منشی خوب و امانت دار و کم هزینه و سر بزیر.........همه شون یا فضولن یا میرن جای ادم نظر میدن واسه بقیه.....تو این دوره و زمونه نمیشه راحت به کسی اعتماد کرد
مرسی سر زدی عسلم

رها جانم آپم خانومی

به به!!!!
ای به روی دو چشم
الان میاممممممممممممممممممممم
البته با دستام

ندارها 1390/06/20 ساعت 02:13

سلامممممممممممممممممم عزیز دلم ابجیه با معرفتم فدات بشم من
ایشاالله که همیشه به خوشی و عروسی مرسی که خبرم کردی
منم فردا عروسی دعوتم قبلشم امتحان دارم دعا کن برام بوسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس

سلاااااااااااااامممممممممممممممممم بر ابجی ندای گل خودم....
چه طوری عزیزم؟
مرسی الهی فدات شم عزیزم که اینقده مهربونی....
خب به سلامتی....ایشاالله خوشبخت بشن.....ای به روی چشم....حتما عزیزم....برات دعا میکنم عزیز دلم....دوست دارم گلم..
بوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووس

لی لی یانا 1390/06/20 ساعت 09:27

حالا دیگه ناراهن نیستم گلم

خب خدا رو شکر گل نازم
بوسسسسسسسسسسسسسسسس

سلامـ مرسیـ کهـ اومدیـ منمـ لینکتونـ کردمـ

فقط آدرسو بعوض[عصبانی][نیشخند]

سلاممممممممممممممم عزیزم
خواهش میکنم گلم....وظیفه اس
باشــــــــــــــه

وای ببین کی اومده ؟!
بهله دیگه گفتیم که در حال ترمیم روحیه ی مان هستیم !
جیگرتو

بله ما اومدیم با کلی انرژی
خب خدا رو صد هزار مرتبه شکر که بهتری جیگر
فدای تو

جون دلم ؟
شما جون بخواه عزیزکم

چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟نفهمیدم منظورت رو؟!

نه بابا منو ترس ؟!
کجامون بهم می خوره اصلا ؟!
چیز بد که نیست یعنی لااقل از نظر من نیست ولی خیلی زوره که بخوام این همه وقت بشینم پای نت و بتایپم !
یه داستانی پارسال گذاشته بودم کلی هواخوا داشت اینا رو هم که می بینی اینقدر می گن بنویس بنویس به خاطر همونه !

پس منم میگم بنویسسسسسسسسسسسس
منتظر میباشیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم

خب جواب نداد ...
اشکالی نداره همین که فهمیدم حالش خوبه برام کافی بود ...
تو چطوری ؟ خوش می گذره ؟ همه چی رو به راهه ؟

ببینم حالش خوبه؟
منم بد نیسم!خوش که اصلن نمیگذره!به تو چه طور؟

الهی فدات شم عزیزم خیلی خجالتم دادی گلم
ایشالا بتونم جبران کنم
رها جونی خیلی گلی خانومی
دوست دارم اندازه ی تموم دنیا

خدا نکنه عزیزم.....این حرفا چیه؟!
نیازی به جبران نیس!من برا دل خودم این کارا رو برات میکنم!
بارانم تو هم خانومی و فرشته عزیزمی
منم خیلی خیلی خیلی خیلی دوست دارم....اندازه تموم چیزایی که خدا افریده
میبوسمت گلم













مرســــــــــــــــــــــــــی.....عزیزمی خانومی
فدات شم گلم

کدومشو داستان رو یا خاطره رو ؟!

از نظر من هر دوشو

چرا خوب نیستی رها ؟!

نمیدونم....احساس میکنم الکی خوشم!

چرا قربونت برم ؟ چیزی شده رها جانم ؟

نه!!!!چیزی نشده!
اما احساس میکنم زیادی خوشم!احساس میکنم نباید شاد باشم!

رها جان من الان باید برم حدودا یه نیم ساعت دیگه بر می گردم ، اگه دوست داشتی و بودی بازم می یام تا با هم حرف بزنیم
نبینم غصه دار باشیا ...
فعلا

باشه قربونت برم برو عزیزم
نمیدونم....شاید باشم شایدم نباشم....اگه بودم هستم دیگه
باشه چشم.....سعی میکنم
بوسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس بای

من اومدم رها جان ، هستی عزیزم ؟

اره هستم گلی!

سارا 1390/06/20 ساعت 14:24 http://kimia-s-f.blogfa.com/

سلام گلم ممنونم از دلگرمی دادنت ولی حکمت خدا تو عذاب دادن منه فقط منو گیر آورد که بهم زجر نشون بده شاید ازاین بدتر هم باشه گلم بیخیال از من که گذشت ولی تو شاد باش منم همسن تو بودم تقریبا همینجوری بودم ولی الان فرق کردم جوری که همه میدونن میگن وای اون سارای سرحال وشاداب کجاست مخصوصا زن داییم که باهم خیلی خوب وخوش بودیم درضمن این باران خانم خوب هواتو داره ازش خوشم میاد

سلامممممممممممممم عزیزم
خواهش میکنم.....ولی تو داری اشتباه میکنی....خدا هیچ وقت سرنوشت کسی رو با بدی نمی نویسه......خب راسش منم همچین خوش حال و شاد نیسم
پس منم اون سارای شاد و خوش حالو میخوام
نظر لطفته گلم....اره خیلی هوامو داره.....ازش واقعا ممنونم

خب خوشحالم که هستی
حالا بگو ببینم خوبی ؟ خوشی ؟ چرا غمگینی ؟!

راسش واقعا دلیلش رو نمیدونم.....غمگین نیسم....اما تعجب از اینم که چرا اینقد زیادی خوش حالم....اخه میگن شادی زیادی بعد از یه مدت ناراحتی میاره

خب این که خیلی خوبه که شاد باشی
هر کی هم اینا رو گفته چرت گفته !
یعنی به نظر من یکی اومده یه فرهنگ غلط رو برای مردم جا انداخته و خیلی از آدما هم همینجوری این حرفو پذیرفتن !
این که می گن بلند نخند تا غم بیدار نشه !
یا چه می دونم بعد هر خنده غمه !
اینا از نظر من همش چرته چون این باور خود آدماست که می تونه براشون غم رو رقم بزنه وگرنه غم همینجوری به خونه ی دل کسی ره پیدا نمی کنه مگر اینکه خودش باور داشته باشه که حادثه ی غمگینی براش رخ می ده !
نه گلم از این فکرا نکن چون هیچ غمی به وجود نمی یاد تا زمانی که تو دعوتش کنی !

اره راست میگی!
همش همینا رو میشنوم!
واسه همین میترسم بخندم و شاد باشم!
میترسم بعدش گریه کنم یا غمگین بشم!
برای همینم هست که میترسم !
تو درس میگی!
ممنونم بابت این حرفات!
سعی میکنم روش بیشتر کار کنم تا کمتر غمگین باشم!فقط منو تنها نذار که نمیتونم تحمل کنم

عزیزمی
گفتم این یه باور عامیانه س که از قدیم ندیما رایج بودن ...
نترس عزیزم ، ما تنها خدا رو داریم و تنها تکیه گاهمون خداست و تا زمانی که اونو داریم نباید که غصه بخوریم چون مطئنیم که پشتمون قرصه ...

گل نازم من عددی نیستم توی این جهان خلقت !
ولی بهت قول می دم تا هر زمانی که بهم احتیاج داشته باشی در کنارت هستم اینو بهت قول می دم رها

واقعا ممنونم ازت بارانم
نمیدونم دیگه چه جوری باید ازت تشر کنم.....فقط میتونم بگم خیلی خیلی تشکر

kimiya 1390/06/20 ساعت 19:34 http://parinton.blogfa.com

salam upet kheili ghashang bod cheghad ghashang minevisi smile hat ham vaghean naze jooooojoooooo
rasi babate soalet khodamam to fekresham age famidi b mana begooooooooooo

سلام عزیزم
مرسی....چشاتون قشنگ میبینه
وآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآی ممنون
باشــــــــــــــه میگم بهت
ممنون سر زدی خوشگلم






























وآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآی مرسی که به حرفم گوش کردی خانومی

الان شدیدا ترسیدم از تهدیدت واسه همین دوتا که سهله ۱۰۰تا کامنت میذارم

واقــــــعــــــــــــــــــــا؟؟!!
پس من چرا ۱۰۰ تا کامنت نمیبینم؟!

بابا عزیزم تو همینجوریشم از عروس خوشل تری چرا انقد خودتو اذیت کردی واسه موهات
عروسیه دایی خیلی حال میده عاشششششششقشم
در مورد سوالتم نمیدونم والا تو پست بذار برورچ خودشون سر میزنن بابا جیگر

اونکه معلومه من از عروس خوشگل ترم
ولی بالاخره باید موهام درست و خوشگل و مرتب باشه!
ارهههههههههههههههههه واقعا حال میده
دِ آخه سر نمیزنن که!اگه سر میزدن که خیلی عالی بود!
ممنونم اومدی گلم

به به سلام به رها گلی خودم
خوبی قربونت برم ؟ خوش می گذره ؟
دلمان برایتان تنگ شد گفتیم سر بزنیم و حالی بپرسیم
یه چیز با مزه ، وقتی می گی بوس مخصوص یاد یکی دیگه از بچه ها می افتم اونم مثله خودت گل و مهربون همیشه آخر کامنتاش می گه بوس با شهد ویژه ی شاپرکی
وای خدا جونم شکرت که دوستای به این خوبی دارم
واقعا از داشتن شما ها به خودم می بالم
حالا ما هم ماچ آبدار ویژه ی رها بانو

سلامممممممممممممممم بر باران عزیزم
من خوبم....شما چه طور گلم؟
اِی بد نمیگذره!
ای دوشیزه به فدای دل بارانممنون خانومی....لطف داری تو
منم خدا رو د هزار مرتبه شکر میکنم که دوستای خوب و مهربونی مثله تو رو دارم
منم به داشتن گلای قشنگی مثل شما افتخار میکنم
مرســـــــــــــــــــــــــی عزیز
بوسسسسسسسسسسسسسسسسسسس مخصوص هم واسه ابجی باران خودم

الان کامنت بالایی رو می خوندم که مال سارا خانوم بود
نمی دونم چرا یهویی بغض تو گلوم جمع شد
نه تعجب نکن ، آره می دونم شاد نوشته بود ولی ...

ولی چی عزیزم؟

بغضمو فرو خوردم ، جز این کاری نمی تونم بکنم ...

الان خوبما

اخه چرا قربونت برم؟؟؟
نگرانم کردی باران

چیزی نشده بود یاد یه خاطره ای افتادم که یه زمانی جونم بهش بسته بود ولی حالا چیزی جز یه خاطره ازش باقی نمونده ...

یعنی چی؟؟؟
نکنه از دست من ناراحتی؟

در بدترین روزها امیدوار باش چرا که زیبا ترین باران ها ها از سیاه ترین ابرها می بارد ...

نمیدونم شاید بتونم!

رها جانم تداعی خاطره ای بود که ذهنم گذشت و ...
باور کن الان خوبم عزیزم

مطمئنی از دست من ناراحت نیستی؟؟؟؟نگه هستی بهم بگو!
خواهش میکنم باران!

فاصله گرچه دست های ما را از هم جدا کرد

ولی خوشحالم

که جـرات ندارد به دل هایمان نزدیک شود!

اخیییییییییییی الهییییییییی خیلی زیبا بود!
جوابمو ندادی باران؟!

آره قربونت برم ، تو فرشته ی ناز منی
مگه آدم می تونه از دست فرشته ها هم ناراحت شه ؟
نه در واقع قضیه ش بر می گشت به گذشته هام که خب دیگه گذشته گذشته !

یعنی باور کنم از دستم ناراحت نیستی؟؟؟
تو فرشته ای باران!نه من!تو فرشته ای که اومدی پیش من تا تنها نباشم!و ممنونم ازت!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد