㋡خاطره چهارم(قسمت آخر)㋡

 

 

سلام به همه شما دوستای گل و مهربون 

 

خوبین؟خوشین؟سلامتین؟ 

 

خب دیگه!امروز میخوام سر و ته فضیه مسافرت رو هم بیارم 

 

یعنی تمومش کنم اگه خدا بخواد 

 

ممکنه یکم بیش از حد طولانی بشه....ولی دیگه چاره ای نیست 

 

باید زودتر تمومش کنم.....خیلی کسل کننده داره میشه 

 

من داره حالم بهم میخوره....شما چه جوری تحمل میکنین این چرت و پرت 

 

های مزخرف منو؟؟؟ 

 

ولی دیگه نگران نباشین.....تموم شد خدا رو شکر  

 

راستی من واقعا بابت این تاخیر طولانی شرمنده ام...لطفا به بزرگی خودمو خودتون 

 

منو ببخشین...دیگه هر هفته سعی میکنم آپ کنم...احتمالا هم روزای شنبه....پس 

 

دیگه خودتون بیاین....از این به بعد دیگه خبر نمیدم...هر کی که با معرفت باشه و 

 

کَرَمشم بیشتر خودش سر میزنه

 

حالا هم زودتر بِپّرین ادامه مطلب..... 


 


تا اونجا گفتم که قرار شد بریم یه رستوران خیلی باحال و شیک که مادر عروس دعوت کرد برای پا گشای عروس و داماد ...... ما هم آماده شدیم و رفتیم رستوران بیـــــــــــــــــــــب(برای اینکه تبلیغ نباشه اسمشو ننوشتم)خلاصه ما هم رفتیم حدود ۳۰ الی ۴۰ نفری بودیم .....varulv.gif : 33 par 28 pixels.بازم همون آش و همون کاسه ....flabbergasted.gif : 22 par 24 pixels.یعنی دوباره سلام و احوال پرسی شصت ساعته .... nevermind.gif : 42 par 67 pixels.من نمیدونم چرا اینقده ما ایرانی ها رسومات مزخرفی داریم .... اون شب خیلی خوش گذشت ... چند نفر اومدن لایو(live) رو صحنه خوندن و زدن .... سنتور،دَف،آکاردئون،سه تار و ....happytongue.gif : 19 par 26 pixels.خیلی باحال بود هر دقیقه یه نفر میومد و میخوند و میزدنبه من که خیلی خوش گذشت به بقیه هم همین طور .... آ دمای معروفم میومدن .... اونایی که کنسرت داشتن تو نمیدونم کجای تهران....looky.gif : 19 par 18 pixels.اینقده باحال بود که اصلا نفهمیدیم چه جوری شام خوردیم و غذاش چه مزه ای بود۴ ساعت تو رستوران حال و حول کردیمهم آهنگ عروسی و زدن هم به خاطر تولد من آهنگ تولد روخود خواننده هه هم میخوند با آهنگ .... واقعا کِیف کردمداداشمم داشت از اینا میزدFiestaیعنی اونا بهش دادن تا بزنه .... واقعا داشت به همه ما و حتی اونایی که اومده بودن فقط شام بخورن،خوش میگذشت ... همش واسشون پول میریختن ... ۵ هزار تومانی و ۱۰ هزار تومانی ....  فک کنم بعدش کلی کَف کردن از این همه پولی که گیرشون اومده بود ... به غیر از اونی که اولش میگیرن تا برنامه رو اجرا کنن ....cuckoo.gif : 29 par 18 pixels.البته بگماااااااا اون شب،شب تولدم بود .... خود تولدم فرداش بود(۵ مرداد)flirtyeyess3.gif : 25 par 45 pixels.واسه همین فرداش دعوت شدیم خونه یکی از فامیلای مامانم.... حدس بزنید کی بود؟looky.gif : 19 par 18 pixels.حتی نمیتونید فکرشو بکنید .... flabbergasted.gif : 22 par 24 pixels.دختر دایی مامانمشاخ درآوردید مگه نه ؟!nutssmiley.gif : 25 par 33 pixels.خیلی من از دختر دختر دایی های مامامیم خوشم میاد تازه باید خونشون هم بریم ... القصه ... فرداش یک کیک خیلی خوشگل که به قول بابام زمین فوتباله(راست میگفت،خیلی شبیه زمین فوتبال بود،ولی توش جوجو و درختای کریسمس بود،جالب و بامزه بود،همه خیلی خوششون اومده بود،فک میکردن سفارش دادیم ولی همین جوری توی ویترین قنادی بود)رفتیم اونجا ... دوباره به خودمون رسیدیم ... xflora_bowflower.gif : 22 par 36 pixels.یه شامی هم زدیم بر بدن مبارک .... الحق که دست پختش حرف نداشتonesmiley2.gif : 46 par 71 pixels.بعد از شام کیک آوردن و شعر تولد رو برام خوندن(تولد .... تولد .... تولدت مبارک .... مبارک ... مبارک ... تولدت مبارک ... بیا شمع ها رو فوت کن تا صد سال زنده باشی) 

ماشاالله اینقده دست زدن و خوندن نذاشتن درس حسابی آرزومو بکنمyapyapyapf.gif : 31 par 20 pixels.بالاخره شمع هارو فوت کردم و یک سال از زندگیم دود شد رفت ...بعدش با ۲۵ نفر آدم عکس گرفتم به شکل های دو نفره،سه تفره،چهار نفره و .... همین جور بگیر تا ۲۵ نفرهdoh.gif : 38 par 33 pixels.مُخم سوت کشیده بود و گرمم شده بودcoffeestat.gif : 149 par 42 pixels.نیم ساعت نشسته بودم و فقط عکس میگرفتن ... حالا بماند که بعضی عکسا بد میشد و دوباره میگرفتنembarrassed.gif : 19 par 18 pixels.راستی اون شب دو تا دختر عمه هامم باهامون اومده بودن ... به اونا هم بد نگذشته بود ... البته خودشون این جوری میگفتن ... ولی فک کنم مزخرف ترین مهمونی بود که رفته بودنlosersmiley.gif : 43 par 28 pixels.حالا همه اینا به کنار ... گفتیم این وسط کلی کادو گیرمون بیاد(نه اینکه فک کنین من دنبال مادیات و این جور چیزاما!نه!ولی بالاخره هر کسی دلش میخواد کادو بگیره!مخصوصا منکه عاشق کادو گرفتن و کادو دادن هستم!از جلدای کاغذ کادوها خیلی خوشم میاد)ولی دریغ از یه کادوی خشک و خالی blastpresenty.gif : 126 par 104 pixels.فقط خاله عزیزم بهم کادو داد!Cheerleaderهمین جا از خالم تشکر میکنم ... خاله جونم مرســــیاون شب هم به خوبی تموم شد ... قرار بود(به این نکته توجه داشته باشین<قرار بود> یعنی همه میدونستیم)که فردا برگردیم از مسافرتمون و بریم خونه عزیزمونfrenchhello.gif : 42 par 36 pixels.هیچی فردا مشغول جمع کردن وسایلمون بودیم و حرکت کردیم به سوی فرودگاهرفتیم وارد شدیم و خواستیم چمدونامون رو تحویل بدیم که یهو فهمیدیم که چییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی!!!!!!نمیتونید فکرشو بکنید .... (همینجا بود که مسافرتمون مزخرف شد و افتضاح از آب دراومد،در موقعیتی که کلی خوش حالی داری برمیگردی و میری رو تخت خودت میخوابی و آلاخون والاخون نیستی میفهمی که چییییییییییییییییییییی)بلیط واسه پنجشنبه هفته دیگه س!speechless.gif : 22 par 24 pixels.speechless.gif : 22 par 24 pixels.اینجاست که آه از نهاده آدم بلند میشهdoh.gif : 38 par 33 pixels.خلاصه اینقده مامان برزگمو دایی و خاله ام اصرار میکردن بمونیم خدا یه کاری کرد دعاشون بگیرهmoodswingf.gif : 19 par 18 pixels.هیچی دیگه موندیم یک هفته اضافه تر ... ومن عصبانی از این بلیط های مزخرفتقصیر بابامم بود که سه روز قبلش بلیطا رو چک نکردتوی این یه هفته باقی مونده رفتم دندون پزشکی و عصب کشی و پُر کردن دندونام! 

اونجوری هم کلی دردسر و بدبختی کشیدمسختی موندنمون کم بود حالا درد دندونامم بهش اضافه شده بود۴ روز پشت سر هم میرفتم دکتر .... پدرم دراومدvarulv.gif : 33 par 28 pixels.دیگه واقعا نمیگشیدم ... دلم میخواست هر چه زودتر میرفتیم خونه مونبالاخره روز موعد فرا رسید و ما دوباره وسایلمون رو جمع کردیم و به سمت فرود گاه حرکت کردیمdunnosmiley.gif : 42 par 18 pixels.اما این دفعه دیگه چمدون هامون رو گرفت و ما خیالمون راحت شد که دیگه قراره دیگه واقعا بریمhappytongue.gif : 19 par 26 pixels.هیچی دیگه!خوش حال خندان رسیدیم خونه و یه آخیششششششششششششششششششششششششششششششششش گفتیم و با هم گفتیم(من و مامانمو و بابام):دیگه غلط بکنیم بریم مسافرت وقتی خونه نداریم از خودمون تو اونجاwagfinger1.gif : 33 par 25 pixels. 

حالا بگین ببینم به نظرتون مسافرت چرتی نبود؟؟؟آخه آدم حرصش میگیره این همه بره تا فرودگاه بعدش بهش بگن بلیطتتون مال یک ماه دیگس(یادم رفت بگم اینو،بلیط مال یک ماه دیگه بود،یعنی باید یه ماه دیگه میموندیم،واسه همین بابام رفت عوضش کرد گذاشت یک هفته دیگه،چون جا نبود شد یک هفته،تازه ما پارتی داشتیم)اینم از مسافرت کذایی ما!laugh1.gif : 19 par 19 pixels.  


دوشیزه نوشت ۱:دوستان از همه گی تون معذرت میخوام اگه زیاد و شد و یهویی تمومش کردم! 

آخه گفتم زودتر تمومش کنم و خلاص شم! 

 

دوشیزه نوشت ۲:راسشو بخواین میخواستم حالا حالا کِشِش بدم این خاطره رو!ولی چون دیگه 

وقت و حوصله شو ندارم نتونستم! 

 

دوشیزه نوشت ۳:دیگه اگه مزخرف نعریف کردم بببخشید دیگه! 

 

 

دوشیزه نوشت ۴:همه تون رو یه عالمه دوست دارم! 

 

نــــــــــــــــــظــــــــــــــــــــــــــــر نــــــــــــــشـــــــــــه فــــــــــــــــــرامــــــــــــــــــــــوش 

 

نظرات 24 + ارسال نظر
افسون گر 1390/08/28 ساعت 09:48

کشتی ما رو با این خاطره ی باحالت
البته تو خوب و باحال تعریف کردی وگرنه خاطره که به خودیه خود نبود!!!
فکر کنم اول شدم
هوووووووووووووووووووووورا

لطف داری شما
ممنونم..نظر لطفته گلم
آره...باریک الله به تو

سلاااااااااااااااام عزیزم خوبی؟
اول اینکه خیلی خوشحالم که دوباره زود به زود آپ میکنی
دوم اینکه خوشحالم خوش گذشته مسافرت باحالی بوده ولی آخرش یکم ضدحال بوده که اونم اشکال نداره دیگه پیش میاد عزیزم
سوم اینکه خوب نوشتی انقد نگو مزخرف بود

سلاممممممممم گلم
مرسی ممنونم...شما چه طوری؟
نمیدونم شاید زود به زود نشد اما بیشتر از ۲۰ روز نمیکشه
من هی میگم خوش نگذشته هی شما بگو گذشته
یکم ضد حال؟کلش ضد حال بود
نظر لطفته عزیز...وگرنه آش دهن سوزی نبود

ساتی 1390/08/28 ساعت 10:57

این خاطره بود یا داستان شب؟؟؟؟ یک طومار بود ماشالله به نفس ماشالله به دستات که همرو تایپ کردی آفرین

ولی جالب بودا آدم بره مسافرت اینجوری همش خونه این فامیل اون فامیل کلی خوش می گذره تو عقل نداری متوجه نمیشی

ببخشیدا مثنکه یک ماه مسافرت و اتفاق بودااااااااااااااا نمیشد که تو دو خط نوشت
آخخخخخخخخخخخخخخخ گفتی....دستام چلاق شدش
آره خو....شما که جای من نبودی...بایدم این حرفا رو بزنی

ساتی 1390/08/28 ساعت 10:58

درضمن آهنگ وبلاگت مبارک باشه

مرســــــــــــــــــــــــی از این همه لطف و توجه

هی جگرت را (بووووووووووووووس )

فدای تو (ماچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچ)

بابا کلی خوش گذشته بهتون دیگه
رستوران گروه نوازندگان و همه ی اینا خوب بود دیگه خب
تازه فردا شبشم برات مرام ترکوندن تولد گرفتن برات
قربونت برم ، یه کوچولو سخت گذشت بهت ولی به خوش گذرونیاش می ارزید
راستی خیلی باحال نوشته بودی ، خوشمان آمد همی

آره....جات خالی بود شدییییییییییییییییییییییییییییییییید
بر منکرش لعنت
بدون کادو چه فایده؟!
نه دیگه!!نمی ارزید!!!آخه من میخواستم خونه خودمون باشم و تو نت پیش تو
نظر لفتان است نازنین بانو
بوسسسسسسسسسسسسس

شمسک 1390/08/28 ساعت 20:03 http://shamsak.blogfa.com

هه هه تو این قضیه ی بلیط و اینا قیافم شدید دیدنی شده بود چشام درویــــش:دی قلبم تالابو تولوب رها آدم چجوری میتونه به تو کامنت خصوصی بده؟:دی

هه هه هه هه هه هه هه هه....
دیدی گفتم جوجه رو آخر خاطره میشمرن؟!
نمیتونه بده دیگه!
اما چون تاییدیه میتونی برام بنویسی که تاییدش نکنم!

حدیث 1390/08/29 ساعت 00:04 http://hadiseshgh.blogfa.com

سلام رها جونی

وای خدا جون چرا تموم شد من عاشق خاطره خوندنم

قول بده اگه جایی رفتی بازم خاطره هاشو بنویسی باشه خواهری؟

راستی قالب وبلاگت خیلی باحاله . البته این دختره باحال تره اخه عاشق این تیپام . تیپش حرف نداره . کت و دامن کوتاه.

سلاممممممممم بر حدیث نازنین خودمان
الهـــــــــــــــــــــــــــی....ایشاالله دفعه دیگه یه خاطره از دوران ابتدایی میذارم که حالشو ببری
باشه خواهر خوبم
مرسی ممنون نظر لطفته
ای شیطون..

سارا 1390/08/29 ساعت 00:40 http://kimia-s-f.blogfa.com/

سلام خانمی خوبه حات چه خبرا گل نازم امیدوارم همیشه تو جشن وشادی باشی خوش باش تو برام بگو چه خبرا تا کی اونجا میمونین برنمیگردین خودت میدونی چی میگم منظورم مسافرت نیست عزیز دلم منم خیلی دوستت دارم چند روزیه معده درد دارم مریضم دکتر هم رفتم برام دعا کن

سلامممممممممممممممم سارا گلی
من خوبم مرسی...شما چی طوری؟
تو هم همین طور گلم
فعلا اینجاییمآره بابا گرفتم چی میگی
ما بیشتر...
آخـــــــــــــــــــی چرا گلم؟
خب چرا معده درد داری؟
چشـــــــــــم حتما دعا میکنم که زود زود خوب شی

افسون گر 1390/08/29 ساعت 11:55

شما عزیز دلمی خانووووووووووووووووووووووم

شما هم لطف داری عزیزم

قزبانت
آپم جیگر طلا

اومدمــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

سلامممممم عزیز دلم
خوبی خوشگلم؟؟؟؟؟؟؟دیگه از این حرفا نزنیا که مذخرفه و اینا
خیلیم توپووووووو عالیه خلاصه من همیشه با اشتیاق می خونمشون
گلم خودت عالی هستی گل قشنگم
منم خیلی دوووووووووست دارم

سلاممممممممممممم گلم
ممنون...شما چه طوری؟؟؟
خب چیزی که اعیان است چه حاجت به بیان است
نظر لطف شماست.....به قول باران چشاتون قشنگ میبینن
مرســــــــــــــی...اینقد خجالتم نده...به پای شما نمیرسم
بوسسسسسسسسسسس
ممنون که اومدی

سهــــــــلامـــ
شطوریــــ؟
م۳ همیشه عـــــــــــالیـــــــــ بود
ممنون ک خبرم کردیــــــــ
بازم بیا پیشمـــ گلمــــــــ
فهلا

سهلاااااااااااااااااااااممممممممممممممممم
خوفم....شما شی؟؟؟؟؟؟
ممنونم....
خواهش میکنم...وظیفه بود...اما از این به بعد وظیفه شماست سر بزنید
چشــــــــــــــــــــــــــــــــــــم
بای بای

کامنتت تشویش اذهان عمومی داشت سانسور شد
باید یه هفته ی دیگه صبر کنی خب
من نم پس نمی دم آخه مای بیبی دارم

دس شما مرسی
الان یه هفته شده هااااااااااااااااااااااااااااااا
فدای تو بشم مننننننننن

کیمیا 1390/08/29 ساعت 18:36 http://parinton.blogfa.com/

سلام
چقد خاطرههههههههه
چقد بر حرفففففففففففففف
شوخیدم
بوووووووووووووووووووووووووس

سلامممممممممممم عزیز
منکه عذر خواهی کردم که زیاد شده
نه عزیزم...راست میگی...خودمم میدونم...ولی راسشو بخوای حوصله نداشتم بیتر از این کشش بدم
بوسسسسسسسسسسسسسسس
مرسی که سر زدی

سلام رها جون
اجی خوجحالم که بازم موخوای آپ کنی
هااااا خاطره هم باحال بود

سلاممممممممممممممممم بر عزیز دلمان
واقعـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا؟!
راستی چه عجب ما شما رو تو وبمان دیدیم
مرســــــــــــــــــــی...باحالی از خودتونه

MELINA 1390/08/30 ساعت 17:20 http://loveeternal.blogfa.com

salam
webloge ziba va jalebi darin
khoshhal misham be man ham sar bezanid
va agar tamayol be tabadole link dashtin
hatman khabaram konid va begid ba che nami
shoma ro link konam?
montazere hozoore por mehretoon hastam

سلام دوست خوبم
یعنی باور کنم داری راست میگی؟!
حداقل یه خط راجع به مطلب هام میذاشتی شاید میفهمیدم که حداقلش یه پستم رو خوندی...اما هیچی ننوشتی
پس فک کنم قضیه منتفیه...البته به منم بستگی داره....باید بیام ببینم وبت رو میپسندم یا نه!!!!اگه بپسندم لینکت میکنم
ولی در کل ممنون بابت نظرت

شمسک 1390/08/30 ساعت 21:09 http://shamsak.blogfa.com

بازم خاطره:دی

آرهههههههههههه....مشکلش چیه؟!

تا منو خبر نکنی من نمیام ...
گفته باشم

بعد هم رها جون من این سفرنامه قندهار شما رو تا حالا نخوندم ... یعنی وقتی اومدم اینجا چند قسمت رو نوشته بودی ... دیگه نشد که بخونم

به بزرگی خودم و خودت و خودشون ببخش

خیلی خوشحالم که دوباره اومدی
راستی تو این قالبه های مامانی رو از کجا پیدا می کنی ؟

عزیزم...منکه بهت خبر دادم...امکان نداره...من به تمام لینک هام خبر دادم...
نمیدونم....شاید مشکل برام پیش اومده واسه کامنت...یا شل=ایدم واقعا کوتاهی کردم...در هر صورت شرمنده...ببخش
اشکال نداره...همینکه اومدی و نظر دادی یک دنیا واسم ارزش داره
اختیار دارین خانوم...این حرفا چیه....شما ببخش که این جوری شد
مرسی
خب گلم اسم طراح قالب که تو وب درج شده
ممنونم که اومدی عزیز

من فدای تو بشم که اینقدر گلی
مهم بودن و نبودنش دست خداس ...
هرگز خوب نمی شم و بهش عادت کردم ، به دردایی که همیشگی شدن رنگ عادت پاشیدم
نمی دونم چه جوری احساس الانم رو بهت بگم ولی فقط می گم که خیلی دوست دارم ...
ماماینا نیستن ، رفتن سفر ولی تو که هستی احساس تنهایی نمی کنم دیگه ...

اختیار داری آبجی...گلی و مهربونی از خودتونه
شما بهشون رنگ تغییر بزن...چون من عاشق تغییرم
منم فقط بهت میگم:من بیشتر دوست دارم...
الهـــــــــــــــی فدای تو بشم که اینقده مهربونی و دلت پاکه....ممنونم که منو واسه تنهایی هات و درد و دل هات شریک کردی...واقعا ممنونتم

یه بوسسسسسسسسسسسسسس جانانه

افسون گر 1390/09/01 ساعت 21:50

سلام عشقم بدو بیا که آپم

چشـــــــــــــــم...الساعه خدمت میرسمــــــــــــــ

´´´´´´¶¶´´´´¶¶¶¶¶´´¶¶¶¶´¶¶¶¶
´´´´´´¶´´´´´´´´´´¶¶¶¶´¶¶´´´´¶
´´´´´´¶´´´´´´´´´´¶´¶¶¶¶¶¶´´´¶
´´´´´¶´´´´´´´´´´¶¶¶¶¶´´´¶¶¶¶¶
´´´´¶´´´´´´´´´´´´´´´´¶¶¶¶¶¶¶¶
´´´¶´´´´´´´´´´´´´´´´´´´¶¶¶¶¶
´´´¶´´´´´¶´´´´´´´´´´´´´´´´´¶
´´´¶´´´´¶¶´´´´´´´´´´´´´´´´´¶
´´´¶¶´´´´´´´´´´´´´´´´¶¶´´´´¶
´´´´¶´´´´´´´´´¶¶¶´´´´¶¶´´´¶¶
´´´´´¶¶´´´´´´´´´´´´´´´´´´¶¶¶قشنگ بوووووود...
´´´´´´´¶¶¶´´´´´´´´´´´´´¶¶¶
´´´¶¶¶¶¶´¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶
´´´¶´´´´¶¶¶¶¶´´´´¶¶¶¶´´´¶
´´´¶´´´´¶¶¶´¶¶¶¶¶¶¶¶´´´¶¶¶
´´´¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶´´¶¶¶¶¶´´´¶¶
´´¶´´´´´´¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶´´´´´´´¶
´¶´´´´´´´´¶¶¶¶¶¶¶¶¶´....´´´¶
´´¶´´´´´´´´¶¶¶¶¶¶¶¶´´´´´´´´¶
´´¶¶´´´´´´´¶¶´´´´¶¶´´´´´´¶¶
´´´´¶¶¶¶¶¶¶´´´´´´´´¶¶¶¶سلامــ
آپم ومنتظر بدوبیارها جووووووونم

اوکی عزیزم....الساعه میام پیشتـــــــــــــــ

سارا 1390/09/05 ساعت 13:18 http://kimia-s-f.blogfa.com/

سلام عزیزم خدا کنه این نظرم باز بشه رمزتو رو زدم باز نمیشه نمیدونم چرا

سلام گلم....حتما باز این سیستم قاط زده...

دختر خاله 1390/09/05 ساعت 15:56

سلام...چطوری؟؟؟؟؟عالی بود....خیلی قشنگ بود.....راستی اون رمز برام بفرست.....فعلا خداحافظ

به به!!!دختر خاله....چه عجب از این ورا
بالاخره یه کامنتی ازتون دیدیم...
خوب شد من رمز گذاشتم واسه پستم که شما حداقل بیای و یه نظر بدی
باشه....بهت میدی....اما چیز به درد بخوری توش نیست
بابای...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد