باز امدم
با یه دسته گل
با یه دنیا عشق
با دریایی از احساس
متفاوت تر از همیشه
بیشتر از گذشته
امدم تا بگویم
دوستت دارم را بشنوم
خوشبختی را حس کنم
با تمام وجودم
فقط یک چیز بگویم
دوستت دارم تا ابد
.
.
.
.
.
.
راستی انتقاد های قشنگتون رو برای این شعر
بدید.
خواستم بگم تمام شعر یا مطلبی که در این وبلاگ
می بینید که تعریف از خودم نباشه، خودم نوشتم.
گرچه نمی توان اسمشون رو شعر گذاشت چون
برای شاعر شدن نکاتی لازمه که من خیلی هاشو
ندارم .
نظر هم یادتون نره
منبع:خودم
سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام به
همگی!!!!
من اومدم با یه اپ شاد شاد
تا شما هم شاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااد
بشید و بخندیییییییییییییید!!!!!!
امروز فقط می خوااااااااااااااااااااااااااااااااام
بخندید!!!
هر چقدر که می خواید!!!
من خودم یه مدتی دلم گرفته بود ،
اما الان می خوام انرژی های منفی رو
دفع کنم و
انرژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژی
مثبت بگیرمممممممممممممممممممممممممممممممممم!!
حالا همه با من بخندید........................!!!
پس چراااااااااااااااااااااااااااااااا
نمی خندید؟؟؟؟؟؟
حالا که برای خندیدن ازاد هستیم بخندید!!!
می دونید الان چند نفر تو این دنیا
هستن که حتی
برای لحظه ای ازادی
باید خیلی کار ها رو
انجام بدن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
حالا که شما می تونید به راحتی لبخند
بزنین چراااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
نمی زنید؟؟؟؟
منتظر چی هستید پس!!!!
بخندین.........!
مگه نمی گم بخندید؟!!!؟؟؟!!!
خب اینم چند تا عکس
واسه شما که
شادددددددددددددددددددددددددددددددددددد
بشید و
بخندییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییید!!!!!
دیگه بسه
امیدوارم که از این
اپ
خوشتون اومده
باشه!!!!!!!!!
شاد باشید و
بخندیییییییییییییییییییییییییییییییییییییید!!!!
شب را دوست دارم برای تاریکی
روز را دوست دارم برای روشنایی
اسمان را دوست دارم برای ازادی
زمین را دوست دارم برای زندگی
دریا را دوست دارم برای پاکی
طبیعت رادوست دارم برای شادی
پدر را دوست دارم برای مهربانی
مادر رادوست دارم برای ازخودگذشتگی
خدا را دوست دارم برای بخشندگی
منبع : خودم
دیروزرا باید به خاطره ها سپرد
امروزرا باید به روزگار سپرد
اما فردا را باید به خدا سپرد .
روی شن های خیس ساحل مدت زیادی ست
که بی هدف و بی توجه قدم می زنم .
غروب خورشید مثل همیشه نیست ، یه دفعه
دلم می گیره .
این اولین باری ست که بی تو غروب را نگاه می
کنم ،
این اولین باری ست که بی تو قدم می زنم ،
این اولین باری ست که بی هدف راه می روم ،
این اولین باری ست که دیگر پیش من نیستی .
دلم می خواد برگردم به همون روزی که تو را
دیدم ،
دلم می خواد برگردم به همون روز تا بی توجه
از کنارت بگذرم ،
تا دیگر مجبور نباشم دوری ات را تحمل کنم ،
تا دیگر مجبور نباشم بی تو بودن را تحمل کنم ،
اما باز هم از ته قلبم دوستت دارم
منبع : خودم
باز امشب به اسمان تیره نگاه می کنم و باز همان سئوالات همیشگی توی ذهنم مثل ستاره ها روشن می شوند .
سئوالاتی بی پاسخ
سئوالاتی که هیچ کس به ان جواب درستی نمی دهد ،
سئوال اینکه چرا می گویند شب ظالمه ،
چرا شب با این همه سخاوت تیره ست ،
چرا شب با این همه ستاره جای خورشید رو نمی تونه بگیره ........
چرا.............چرا................چرا.........
و هزاران چراهای دیگر که هیچ کدام پاسخی ندارند ....
اما اسمان شب مثل همیشه ارامش را به من هدیه می کند و این تنها هدیه ای ست که هیچ کس نمی تواند ان را از من بگیرد .
و من شب را با تمام وجودم دوست دارم ، چون هدیه ای که به من می دهد با ارزش است .
منبع : خودم
نفرت را،
می نویسم برباد
می نویسم برخاک
می نویسم براب
تا پاک شود روزی
عشق را،
می نویسم برسنگ
می نویسم برخشت
می نویسم برقلب
تاجاودان شود روزی
یک :سر نوشت را می توان به سه قسمت
تقسیم کرد :
۱-درست زندگی کردن
۲-دوست داشتن دیگران
۳-توکل به خدا
دو :و خداوند عشق را افرید تا ریشه ی نفرت را
از ادمیان بر کند.
زندگی مانند دفتری ست که هر ساله برگی از
ان ورق می خورد ،
به این بیاندیش که در این برگ هایی که ورق
زدی چه طور زندگی کردی ،
برگ هایت سیاه است یا سفید
زیباست یا خط خطی
پر نور است یا خاموش
اگر سیاه است و خط خطی و خاموش سعی
کن تا از این به بعد سفید باشد و زیبا و پر نور ،
به امید ان روز .
منبع : خودم
به نام خدا
هر روز که میگذره بیشتر به این فکر می کنم که سر نوشتم چه طور پیش میره .
بعضی وقتا ما ادما اشتباهاتی می کنیم که دیگه نمیشه اونا رو جبران کرد .
خدایا خودت کمک کن .
منکه فقط نیستم که به کمکت احتیاج دارم همه بهت احتیاج دارن اما اینقدر که گناه کردن جرعت روبرو شدن با تو رو ندارن .
اما اینو نمی دونن که تو همیشه اماده ای که بهشون کمک کنی . اما باز هم ما اینا رو نمی فهمیم .
خدایا دوستت دارم خیلی زیااااااااااااااد .
به نام خدا
باید بگم امروز یکم حالم بهتر شده .
چون فهمیدم تنها نیستم .
فهمیدم هنوز هم کسایی پیدا میشن بدون اینکه بشناسنت با هات هم کلام میشن .
نمی دونم فردا هم می تونم بیام یا نه .
خدا کنه که هنوز وقتی برام مونده باشه و منتظرم بمونه .
خدا کنه حد اقل فردا بهتر از امروز باشه .
بهتون خوش بگذره و هیچ وقت غمگین نشین .
به نام خدا
امروز دوباره اومدم تا یه چیزایی رو بگم که اگه نگم رو دلم
می مونه .
اومدم بگم که نمی دونم چرا احساس می کنم هیچکی منو دوست نداره .
واقعا چه دنیای بدی شده .
بعضی وقتا دلم می خواد بمیرم و دیگه اینجا نباشم .
اما یاد خدا که میاد تو دلم تصمیمم رو سست می کنه چون اگه می خواستم نباشم خدا منو به این دنیا دعوت نمی کرد .
خدایا شکرت به خاطر تمام کارهایی که برام می کنی .
به نام خدا
راستش نمی دونم چرا اینقدر ادما بد شدن .دلم واقعا پره و هیچ جوری خالی نمیشه .
دیگه نمی تونم به هیچ کس اعتماد کنم .
همه برای منافع خودشون باهات دوست میشن .
بعد هم جوری باهات حرف میزنن که انگار خودشون بهتر از بقیه چیز می دونن و جلوی تو از خوبی هات میگن و پشت سرت...........
تو این دنیا هیچ کس به من کمک نمی کنه و دوستی شون هم دوستی خاله خرس ست .
فقط یک نفر هست که به حرفام گوش میده که اون هم جسم نیست که منو راه نمایی کنه اون دوست خداست .
خدایا بهم صبر بده تا بتونم تو این دنیای بی رحم ادما دووم بیارم .
به نام خدا
دوباره یه روز دیگه هم گذشت و یه روز از عمر ما کم شد .
نمی دونم چرا احساس می کنم دلشوره ی عجیبی دارم .
دیگه نمی تونم مثل همیشه شاد باشم شاید به خاطر اینه که دیگه بچه نیستم .
در هر صورت امروز هم با تموم بدی هاش و خوبی هاش گذشت .
دعا میکنم که حداقل فردا بهتر از امروز باشه .
به نام خدا
راستش این اولین پست این وبلاگ هست .
راستش نمی دونم الان چی باید بنویسم اما فرداها چیز هایی می نویسم که همیشه می خواستم همه بدونن و الان این فرصت رو پیدا کردم تا بنویسم .
فقط الان یه دعایی می کنم تا بعدا به کارم بیاد :
خدایا مرا به حال خودم واگذار نکن .
امین یا رب العالمین .